نتایج جستجو برای عبارت :

شعر «نان و شراب» سروده فریدریش هولدرلین

❆ لب های شراب آلود:
 
هرگز شرابی ننوشیده امکه مست شومهمین لب های پر از مَی توشراب آلود ترین خُم دنیاستبوسه ام برسان.
 
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)#شعر_کوتاه┏━━━━━━━━━━•┓@ZanaKORDistani63@mikhanehkolop3https://www.instagram.com/zanakordistani?r=nametaghttp://mikhanehkolop3.blogfa.com
این غزل در تاریخ 31/4/1377 و در زمان دانشجویی آقای حسن سعیدی خادم خالدی ، در گوهر دشت کرج سروده شده  و در روزنامه ی رایزن جوان کرج منتشر شده است .
چشمم نشسته در خون ای ماهرو کجایی صیدی اسیر بندم ، به دیدنم نیایی ؟ 
از خون شراب سازم گر عزم مِی نمایی جانم فدات سازم در خانه ام گر آیی
چشمم به در سیه شد ، شاید ز در درآیی حالی ز ما بپرسی ، مهری به ما نمایی 
عمری در انتظارت ، سر کرده ام که شاید با تو به سر نمایم ، ایام بینوایی 
خوار و زبون ز عشقت ، گردیده ام
گاهی تنها چیزی که دلم میخواهد یک جام شراب است و یک موسیقی عاشقانه و اتاق تاریک و شمع و گلبرگ های رز  پرپر شده.
تنهای تنها با خودم!
شراب بنوشم و اشک بریزم و به آهنگ گوش بدهم و به شمع ها و گلبرگ های رز خیره شوم.
آنقدر اشک بریزم و بنوشم که ندانم از اشک خوابم برده یا از شراب مست و بیهوش شدم.
و وقتی بیدار می شوم من باشم و صبح و آفتاب و روز جدیدی که آغاز شده و درد و غمی که از درز پنجره دیشب فرار کرده...
روزی مولانا ،شمس تبریزی را به خانه اش دعوت کرد.شمس به خانه ی مولانا رفت و پس از این که وسائل پذیرایی میزبانش را مشاهده کرد از او پرسید:آیا برای من شراب فراهم نموده ای؟ مولانا حیرت زده پرسید:مگر تو شراب خوارهستی؟! شمس پاسخ داد:بلی. مولانا:ولی من از این موضوع اطلاع نداشتم!! ـ حال که فهمیدی برای من شراب مهیا کن.
ادامه مطلب
آیا شراب برای  سلامتی مفید است؟
هزاران سال مردم مشروبات الکلی می نوشند ، و مزایای این کار به خوبی ثبت شده است (منبع 1Trusteded).
تحقیقات نوظهور نشان می دهد که نوشیدن شراب با اعتدال - تقریباً یک لیوان در روز - فواید زیادی را ارائه می دهد.
در این مقاله همه چیزهایی که شما باید در مورد فواید سلامتی نوشیدن شراب بدانید ، که نوع آن سالم ترین و پایین آمدن احتمالی آن است را توضیح می دهد.
مزایای بالقوه نوشیدن شرابنوشیدن یک لیوان شراب فواید زیادی دارد.
سرشار ا
دانلود اهنگ بیر شراب ور
دانلود اهنگ ترکیه ای بیر عراق ور بیر شراب ور
آهنگ بیر عراق ور بیر شراب ور
دانلود آهنگ ترکی بیر عرق ور ابراهیم تاتلیس


دانلود آهنگ بیر عراخ ور بیر شراب ور
اهنگ ابراهیم تاتلیس بیر عراخ ور بیر شراب ور
دانلود آهنگ بیر عرق ور تاتلیس

دانلود اهنگ بیر عراق ور
کتاب «بورا جبهه، بورا معبد» از مجموعه اشعار ایوب شهبازی که به زبان ترکی سروده شده است.
کتاب «بورا جبهه، بورا معبد» مجموعه اشعار ایوب شهبازی است که سال 1366 و توأم با دفاع مقدس توسط اداره‌کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان در 46 صفحه به چاپ رسیده است.
این مجموعه شامل سروده‌هایی است در حوزه جبهه، جنگ و شهادت که به زبان ترکی سروده شده و ترانه‌های حماسه و استقامت را در خود نجوا کرده است.
 
غمزه‌ی ناب آن تو ، خوی حجاب آنِ توجلوه چو ماه گر کنی ، کار ثواب آنِ تو
مست کنی مرا اگر ، نوش کنم ز چشم تورقص سماع از من و چنگ و رباب آنِ تو
نَقل به هر فسانه‌ای ، نُقل در این زمانه‌ایتا که به کوچه‌ات شدم ، کوچ و شتاب آنِ تو
در هوسم به تشنگی ، جام شراب سر کشمجام شراب دست تو ، نقش سراب آنِ تو
ای نفست چکامه‌ی سینه‌ی شهد ریز منتنگ گلاب از من و بوی گلاب آنِ تو
راز، درون اسم تو اسم، درون راز توشرب مدام از من و خَمر و شراب آنِ تو
چشم به راه وصل تو دیده‌ی
دانلود آهنگ ترکی بیر عرق ور ابراهیم تاتلیس
اهنگ ابراهیم تاتلیس بیر عراخ ور بیر شراب ور
دانلود آهنگ بیر عراخ ور ابراهیم تاتلیس
دانلود آهنگ بیر عراخ ور بیر شراب ور

دانلود اهنگ ترکیه ای بیر عراق ور بیر شراب ور
دانلود اهنگ بیر شراب ور
آهنگ بیر عراق ور بیر شراب ور
اهنگ بیر عراخ ور
دانلود آهنگ ترکی بیر عرق ور ابراهیم تاتلیس

دانلود اهنگ بیر شراب ور
دانلود آهنگ بیر عراخ ور بیر شراب ور
اهنگ ابراهیم تاتلیس بیر عراخ ور بیر شراب ور

دانلود آهنگ بیر عراخ ور ابراهیم تاتلیس

دانلود اهنگ ترکیه ای بیر عراق ور بیر شراب ور
دانلود آهنگ بیر عراق ور ابراهیم تاتلیس
آهنگ بیر عراق ور بیر شراب ور
قسمت ما نان و شراب و خداقسمت ایشان خس و خاک و هوا
خنده‌ی ما از دم ربّ‌الربابناله‌ی ایشان دم ربّ‌الربا
انگ‌زن و رنگ‌زن و بنگ‌زناین سه کجا فهم کند کار ما؟
این سه یک‌اند و همه آهن‌پرستخویش‌ پرستند و مقامات جا
شکل خداشان همه شکل خودستخلقت من‌باز ندیدی؟ بیا!
نام خدا گر ببری کار کنکار خدا نیست چو کار شما
قبله‌ی عشّاق درون دل استنیست برون در جهت اشقیا
فهم کن این نکته و آزاد شوتا نکشی این همه داغ ریا
کار خدا این که چه باشد عزیزنیز بفهمی چو شوی
شعر معروف «روباه و زاغ» کتاب‌ درسی دوران مدرسه واقعاً سروده‌ی چه کسی است؟



به گزارش خبرنگار ادبیات خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، تصویر زاغی که
با یک قالب پنیر به دهان، بالای درختی نشسته و روباهی پای درخت در حال صحبت
با او و در واقع گول زدن اوست، شاید برای همه‌ی ما آشنا باشد. بله این
تصویر درس «روباه و زاغ» کتاب‌ درسی فارسی است و شعر معروفی که سراینده‌اش
حبیب یغمایی معرفی شده است.
ادامه مطلب
این غزل در تاریخ 31/4/1377 و در زمان دانشجویی آقای حسن سعیدی خادم خالدی ، در گوهر دشت کرج سروده شده  و در روزنامه ی رایزن جوان کرج منتشر شده است .
چشمم نشسته در خون ای ماهرو کجایی صیدی اسیر بندم ، به دیدنم نیایی ؟ 
از خون شراب سازم گر عزم مِی نمایی جانم فدات سازم در خانه ام گر آیی
چشمم به در سیه شد ، شاید ز در درآیی حالی ز ما بپرسی ، مهری به ما نمایی 
عمری در انتظارت ، سر کرده ام که شاید با تو به سر نمایم ، ایام بینوایی 
خوار و زبون ز عشقت ، گردیده ام
چند روز بود دوباره مانیتور لپتاپم خراب شده بود، امروز بردمش تعمیر و باز رفتم مرکز تبادل کتاب، دامن از دست برفت و اینا رو خریدم :دیچند وقت پیش در‌به‌در دنبال یه جمله، بیت و ... بودم که بنویسم اول یه کتاب و پیدا نشد. امروز پیدا کردم ولی دیگه دیر شده، ایشالا کتاب بعدی :دی نکته آخر اینکه فریدون دختری به اسم بهار داره و شعر فریدون پر از بهارهمن با خیال خویش،با خوابهای رنگین،با خنده‌هایِ دخترِ دردانه‌ام «بهار»با آنچه شاعران به بهاران سروده‌اند؛
این غزل در پائیز 86 و فی البداهه در جلسه ی جشن امام رئوف سروده شده است :
هست میلاد گرانقدر رضا ، شاه هدی 
بلبلان رقص کنان چهچهه زن پر ز نوا
خرّم از یمن وجودش همه ی دشت و دمن
گوئیا فصل بهار است به هنگام شتا
آنکه ثامن به حجج هست و شه کشور دل
راضی حکم خداوند و مسمّی به رضا 
آستان حرمش مأمن هر فرد غریب
ضامن آهو و سلطان غریب الغربا
مشهدش کعبه ی آمال همه تا به ابد
خاکبوس حرمش ماه به هنگام مساء
اختر و ماه و خور و جمله تمام افلاک
در طرب زآمدنش جمله به صد شور
از شراب عشق نوشید.تلخ بود اما مست شد.تن داد، به عشق.
پس از آن، هر بار که مرور میکرد، تلخی را به یاد نمی آورد اما مستی را چرا.نه فقط در یاد، که در تک تک سلول هاش جریان پیدا میکرد.مستی را میگویم.اما شراب حرام بود، ممنوع بود.و او میدانست.مست میشد و توبه میکرد و دوباره مست میشد و دوباره توبه میکرد.
و این تکرار ادامه داشت.تا آن که...
نمیدانم.
پایان قصه را نمیدانم.
 
*منزوی ِ جان
 
 
+به روایت ِ آن چه در خواب نوشتم، با اندکی تغییر به جهت آن که حافظه یاری نمی
شهر سوال ـ اصل اینکه ضرر شلاق های شراب خوار، برای او بیشتر از ضرر خود
شراب خوردن است، می تواند به راحتی مورد انکار قرار گیرد. چون شرافت و عظمت
انسان به عقل اوست. و ضرر شراب خوردن، به عقل انسان وارد می شود و او را
از داشتن تمایز با حیوانات، ساقط می کند! در حالی که ضرر شلاق به جسم انسان
وارد می شود. و از جهتی نیز می تواند او را به انسان بودن نزدیک تر کند!
چون این مجازات او را از شرابخواری دور کرده، و سبب می شود شخص کمتر به عقل
خود آسیب برساند. بناب
 
 
وزن اضافه کردم اساسی و هیچ قشنگ نیست . حس می کنم عرضم اندازه این بشکه های آبی است که توئیش .... ( راستی اون بشکه آبی ها به چه درد میخوره ما یکی از شراب گیریش خبر داریم یکی هم تو جاده می چپوننشون یعنی جاده در حال تعمیره ) آره چاق شدم و حس بشکه بی شراب یا احتیاط در رانندگی را دارم و حس آبی قشنگی نیست.
 
 
 
طائر کوی تو منم، از دل و جان وفا کنممن ز فراق تو چه سان لبم به خنده وا کنمنرو ز پیش من تو ای جان من و سرشک منهستی من بسته به تو، بی تو چه هوی و ها کنماین دل هرزه گرد من مست نشد به جام کسدست تو و شراب می، نوشم و اقتدا کنمزهی هزار آفرین بر تو نگار نازنینیک سره کار من بساز که آبرو رها کنمقد تو مهر و ماه من، صورت تو هلال منروی من است سوی تو، نام تو را صدا کنمدست تو تکیه گاه من، پای تو پا به پای منحدیث توست شعر من، شور و شعف به پا کنمیاد تو جمله هست من، بود
چرا می گویند «شراب خوار تا چهل روز نماز ندارد»؟   
 
 
حکم حرام بودن شراب در برخى آیات قرآن کریم و فرمایشات معصومین(ع) وارد شده و در حرمت آن هیچ تردیدى نیست.[1] از جمله آثار مخرب شراب، تأثیر آن بر سایر اعمال و آداب دینى است از جمله در حدیثى مى‏ خوانیم:« لَا تُقْبَلُ صَلَاةُ شَارِبِ الْخَمْرِ أَرْبَعِینَ یَوْماً إِلَّا أَنْ یَتُوبَ»[2]؛«شخصى که شراب بنوشد تا 40 شبانه‏ روز نمازهایش قبول واقع نمى‏ شود مگر از این گناه کبیره توبه کند». و منظور کسان
برو برو که خسته ام از شکستنم
من عاصی از هر عشق و هر دل بستنم
کبوترم که پر زدم ز بام تو
بیزارم از نامت به لب آوردنم
آ……..ه
یه روز سراب من و خواب من و شراب من تو بودی و تو
امروز شهاب من و تاب من و عذاب من تو هستی وتو
یه روز بهار من و یار من و قرار من تو بودی و تو
امروز خزان من و زوال من و زیان من تو هستی و تو
ستاره ها رو شمردم نیومدی و نمردم
بیا که جون نسپردم
بیا که جون نسپردم
میون گریه دویدم حباب اشکو دریدم
ندیدمت که ندیدم
ندیدمت که ندیدم
برو برو که خست
ادامه تفسیر بیت اول گلشن راز شیخ محمود شبستری رحمه الله علیه
بنام آنکه جان را فکرت آموختچراغ دل به نور جان برافروخت
روشن شد که جان انسان دارای فکرت است، تفاوت نفس آدمی با جان سایر جانوران، همین است که نفس انسان ناطقه است و دارای فکرت است. و این فصل ممیزی است که انسان را از سایر حیوانات متمایز کرده است. در واقع همین فصل خاص انسان، آدمی را خلیفه و اشرف مخلوقات کرده است. این فکرت نور جان است. این نور جان، که در حقیقت همان فکرت است، دل را روشن می کن
آنکه از مهرش به دل مهر ها دارم تویی     روءیاکه در شام وصبح وظهرها دارم تویی
تیرغم درزندگی کر باعث زخمم شود        مهربانی های تو آن زخم را مرحم شود
نام زیبای تورا درسجده هایم باخدا           گفتمش شکرت خدایا :چون داده ای یم آتنا
آتنا یعنی گلی ، محرم به راز مرتضی        گرمی ونوری به منزل ، هدیه ای اواز خدا
( شعر فوق به سفارش آقای مرتضی الف ازمشهدمقدس خطاب به همسرشان آتناخانم سروده شده است )
درایتدای هربیت نخستین حرف به ترتیب نام آ ت ن ا را می توان
بصارتوں کو بصیرت ملی تو یہ جاناحقیقت ایک ہے وہ تو ہے باقی افسانہخیال و خواب کی دنیا سے کیا شغف ان کوشعور بخش دے جن کو شراب مستانہمیں سن کے آیا ہوں تیری سخاوتوں کا بیاںلنڈھا شراب نہ تک یونہی میرا پیمانہرقیب حسن نے سجدے میں سر رکھا تو کھلاریاضتوں کا ثمر ہے ادائے رندانہحجاب غیر سے واجب ہے اے پری وش پراٹھا نقاب کہ محرم سے کیسا شرمانانظر پڑے جو ان آنکھوں کو نقش پا تیراادا کروں میں اسی سجدہ گہ پہ شکرانہیہ عشق ایسے مری چاہتوں کا مان رکھےرہ وفا میں شہ
یزید شراب‌خوار، بوزینه‌باز، فاسق و ابنه‌ای
جاحظ از مورخین و علمای بزرگ اهل سنت عمری در مورد یزید می‌نویسد:
ثم ولی یزید بن معاویة یزید الخمور ویزید القرود ویزید الفهود الفاسق فی بطنه المأبون فی فرجه، فعلیه لعنة الله و ملائكته. 
آنگاه یزید بن معاویه به خلافت رسید (خلافت را غصب کرد)؛ همان یزید شراب‌خوار و بوزینه‌باز و پلنگ‌باز و فاسقی که به بیماری ابنه (همجنسباز مفعول) مبتلا بود؛ پس لعنت خدا و فرشتگانش بر او باد.
البیان و التبیین، تالیف جا
 
 
باسمه تعالیخاندان پیامبر اسلامعبدالمطلبغزل۱
توده ای از مرغ های آسمانی شد عیانسنگ بر منقار دارند، جای شمشیر و سنان
داشت در سر ابرهه، تخریب خانه، کعبه رامی کند الله حفظش، از شیاطین بی امان
هر که با یزدان در افتد، می شود خوار و ذلیلچون که عالم در ید و فرمان حق دارد توان
می کنند پرتاب هر یک،سنگ ریزه بر عدوکشته می گردند فیلان ،در پی ضربی چنان
می کنند غارت، اموال بنی هاشم به زوراشتران را می ربایند از قبایل بی گمان
می کند درخواست، عبدالمطلب جد
یزید شراب‌خوار، بوزینه‌باز، فاسق و ابنه‌ای
 
جاحظ از مورخین و علمای بزرگ اهل سنت در مورد یزید می‌نویسد:
✍ ثم ولی یزید بن معاویة یزید الخمور ویزید القرود ویزید الفهود الفاسق فی بطنه المأبون فی فرجه، فعلیه لعنة الله و ملائکته. 
 
آنگاه یزید بن معاویه به خلافت رسید (خلافت را غصب کرد)؛ همان یزید شراب‌خوار و بوزینه‌باز و پلنگ‌باز و فاسقی که به بیماری ابنه (همجنسباز مفعول) مبتلا بود؛ پس لعنت خدا و فرشتگانش بر او باد.
 
البیان و التبیین، تالی
۳۴۸ – سرو نازپروز اگر شراب خوری جرعه ای فشانبرخاک   از آ» گناه که نفعی رسد به غیر چه باک برو به هرچه داری بخور دریغ مخور         که بی دریغ زند روزگار تیغ هلاک به خاک پای تو ای سرو نازپرور من         که روز واقعه پا … سرو نازپروز – اگر شراب خوری جرعه‌ای فشان بر خاک – غزل ۲۹۹ – ۳۴۸
منبع : فالگیر
اگر تمامی کتاب های تاریخ را ورق بزنیم تا ببینیم که اولین شعر فارسی را چه کسی سروده است،شاید به جواب نرسیم،چون اغلب این کتاب ها به زمانی بر می گردند که نشانه های مکتوبی پیدا شده باشد،مثلا کتیبه ی سنگی بر سر گوری یا کتاب قدیمی یا چیز هایی از این قبیل.گروهی از تاریخ نویسان هم معتقدند،زرتشت پیامبر ایرانی،اولین شاعر بوده است اگر چه اطلاعات دقیقی از تاریخ تولد زرتشت در دست نیست،اما برخی تاریخ نویسان می گویند او هزار سال پیش از تولد مسیح به دنیا ا
#مجالس+
#دیوارنوشتهای من
#فریدون مشیری
 
باز، از یک نگاه گرم تو یافت، همه ذرات جان من هیجان!همه تن بودم ای خدا، همه تن، همه جان گشتم ای خدا، همه جان!چشم تو ــ این سیاه افسونکار ــ بسته با صدفریب راهم راجز نگاهت پناهگاهم نیست! کز تو پنهان کنم نگاهم را.چشم تو چشمه ی شراب من است، هر نفس، مست ازین شرابم کنتشنه ام، تشنه ام. شراب، شراب! می بده، می بده، خرابم کن.بی تو در این غروب خلوت و کور، من و یاد تو عالمی داریم.چشمت آیینه دارِ اشک من است، شبچراغی و شبن
" درون آینه ی روبرو چه می بینی؟تو ترجمان جهانی ، بگو چه می بینی؟تویی برابر تو -چشم در برابر چشم-در آن دو چشم پر از گفت و گو چه می بینی؟تو هم شراب خودی هم شراب خواره ی خودسوای خون دلت در سبو چه می بینی؟به چشم واسطه در خویشتن که گم شده ایمیان همهمه و های و هو چه می بینی؟به دار سوخته ، این نیم سوز عشق و امیدکه سوخت در شرر آرزو ، چه می بینی؟

در آن گلوله ی آتش گرفته ای که دل است
و باد می بَرَدَش سو به سو چه می بینی؟ ”
― حسین منزوی
 
او می‌گفت که: «آخر من لیلی را به صورت دوست نمی‌دارم، لیلی صورت نیست.
لیلی به دست من همچون جامی است، من از آن شراب می‌نوشم.
من عاشق شرابم و شما را نظر بر قدح است. از شراب آگاه نیستید...»
فیه ما فیه
#مولانا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✦ @Parsa_Night_narrator ✦
#کانال_آوای_شبانه_پارسا
#اخبار_روز_ایران_و_جهان
-tumblrhttps://avayeshabane.tumblr.com
آخرین خبرها و اتفاقات روز در وب سایت:
websitehttp://aparssa.wordpress.com
منبع خبری کانال:
#BBC_News
مشاهده مطلب در کانال
 
سروده هایم که برای اسفاد سروده شده است تقدیم می نمایم. 

زادگاهم خدا     نگهدارت                           
    دل ما زیر خط پرگارت
ما همیشه به یاد تو هستیم                    
   گرچه از نان تو نظر بستیم
ابر و باران همیشه مال تو                          
 بهترین آب، خوش به حال تو 
عالمانی بنام داری تو                            
     هرچه خوبی تمام داری تو 
ای زمین همیشه حاصلخیز                     
    کمرت راست کن کمی برخیز 
خیز و بنگر دوباره جان داری            
BluRay,Pear Cider and Cigarettes 2016,بهترین انیمیشن های سال 2016,دانلود Pear Cider and Cigarettes 2016 720p,دانلود انیمیشن Pear Cider and Cigarettes 2016,دانلود انیمیشن Pear Cider and Cigarettes با کیفیت 1080p,دانلود انیمیشنهای نامزد اسکار 2016,دانلود رایگان,دانلود زیرنویس فارسی,دانلود مستقیم انیمیشن Pear Cider and Cigarettes 2016,شراب و سیگار,کیفیت بلوری,
ادامه مطلب
المنه لله که در میکده باز است                 
زان رو که مرا بر در او روی نیاز است   
امشب مستی آسمان رو به فزون گذاشته است و پیاله پیاله شراب مرا سیراب نمی کند ... 
خم ها همه در جوش و خروشند ز مستی
وان می که در آنجاست حقیقت نه مجاز اسست ...
آری ... من شراب تو را می خواهم ... این مستی های زودگذر مرا سیراب نمی کند ... من شراب تو را می خواهم ... می خوام تو را در جام برییم و آنگاه بنوشمت ... تا آنجا که عطشم فرو نشیند ... تا آنجا که از تو مست مست شوم ... تا آنجا که تک تک ذ
چند سال پیش، پای سخنرانی حاج آقا عالی نشسته بودم. حکایتی را روایت کرد که هنوز هم که هنوز است در ذهنم زنده است. می گفت روزی حضرت صادق از کوچه ای عبور می کرد. در جهت مخالف او، سید حمیری که شاعر بود، می آمد. منتهی ... با کوزه ای شراب در دست. مرد، ترسید. احساس خجالت کرد. سرش را چرخاند تا با امام رو به رو نشود. امام صدایش زد. مرد نمی دانست چه کند. شرمسار راه ِ امام را پیش گرفت. سلام کرد. امام پرسید در کوزه چه داری ؟ مرد دستپاچه شد. نمی توانست بگوید شراب. گفت
شربت خوری مسی مینا کاری یکی از ظروف خاص مینا با کاربردهای بسیار زیاد می باشد. شربت خوری مینا کاری هم می تواند تزئین دهنده دکوراسیون های شما بوده و هم در مصارفی مانند خوردن شربت , ماست , انواع آجیل و ... مورد استفاده قرار گیرد. برخی از توریست ها به آن شراب خوری مینا کاری نیز می گویند. شراب خوری میناکاری شده برای افراد غیر مسلمان ایرانی می تواند کاربرد دیگر داشته باشد. این کاسه مینا کاری بدلیل شکل ظاهری اش با انواع ظروف دیگر مینا قابل ست شدن است.
لب فرو بند از طعام و از شراب  سوی خوان آسمانی کن شتاب  دم به دم بر آسمان می‌دار امید  در هوای آسمان رقصان چو بید دم به دم از آسمان می‌آیدت  آب و آتش رزق می‌افزایدت گر ترا آنجا برد نبود عجب  منگر اندر عجز و بنگر در طلب کین طلب در تو گروگان خداست  زانک هر طالب به مطلوبی سزاست جهد کن تا این طلب افزون شود  تا دلت زین چاه تن بیرون شود  خلق گوید مرد مسکین آن فلان  تو بگویی زنده‌ام ای غافلان گر تن من هم‌چو تن‌ها خفته است  هشت جنت در دلم بشکفته است جا
حاجت نبود مستی ما را به شراب
یا مجلس ما را طرب از چنگ و رباب
بی‌ساقی و بی‌شاهد و بی‌مطرب و نی
شوریده و مستیم چو مستان خراب
دیوار اشعار  هر روز یک شعر از من و یکی یک شعر در همین موضوع هم از خواننده ها این طوری کلی شعر و کلی درس زندگی یاد میگیریم
خیلی ممنون که سعی میکنید این دیوار اشعار را تمیز نگه دارید و چیزی رو ش نمی نویسید ولی لطفا روش بنویسید این طوری خیلی قشنگ تره
موضوعی بخوانید ...
ایا حسین بن علی علیه السلام برای فسق حاکم (یزید) سر و سرباز و سردار خود را فدا کرد؟
پس چرا امام سجاد و امام باقر دربرابر ظلم امویان سکوت کردند مگر نبود عبدالملک مروان که سوگند میخورد من شراب میخورم وهرکس مرا به تقوا دعوت کند او را گردن میزنم؟مگر نبود که هشام اموی کعبه را قرق میکرد و با کنیزکان خود روی سقف کعبه گناه میکرد؟
و مگر نبود مهدی عباسی که گاهی به زبان شعر میگفت:یعقوب وسخنان او را رها کن و با شراب گوارا دمساز باش(منظور یعقوب بن داود وزیر
می گویند: روزی مولانا ،شمس تبریزی را به خانه اش دعوت کرد.شمس به
خانه ی جلال الدین رومی رفت و پس از این که وسائل پذیرایی میزبانش را
مشاهده کرد از او پرسید: آیا برای من شراب فراهم نموده ای؟مولانا حیرت زده پرسید: مگر تو شراب خوارهستی؟!شمس پاسخ داد: بلی.مولانا: ولی من از این موضوع اطلاع نداشتم!!ـ حال که فهمیدی برای من شراب مهیا کن.ـ در این موقع شب، شراب از کجا گیر بیاورم؟!ـ به یکی از خدمتکارانت بگو برود و تهیه کند.– با این کار آبرو و حیثیتم بین خدام
سلام 
قبل از بررسی :
چقدر ساده لوحانه است اگر مغولان را که بزرگترین امپراتوری جهان را تأسیس و اداره کردند را بی مقدار و سبک مغز بشماریم. یا اینکه فکر کنیم ؛ مغولان هیچ چیزی نداشتند. امروزه بسیار تاریخ مغولان سبک شمرده می‌شود ولی از اتفاق آنکه کلید مهمات همه‌ی دورانهای بعداز مغول در خود مغولان نهفته‌است. بسیاری مغولان را وحشی و شراب خوار میشمارند در صورتیکه تمامی دَوار گذشته همین بودند. 
می توانید تحقیقی در مورد قبل از مغول تا صفویه و عثمان
این غزل در پائیز 86 و فی البداهه در جلسه ی جشن امام رئوف توسط آقای حسن سعیدی خادم خالدی سروده شده است :
هست میلاد گرانقدر رضا ، شاه هدی 
بلبلان رقص کنان چهچهه زن پر ز نوا
خرّم از یمن وجودش همه ی دشت و دمن
گوئیا فصل بهار است به هنگام شتا
آنکه ثامن به حجج هست و شه کشور دل
راضی حکم خداوند و مسمّی به رضا 
آستان حرمش مأمن هر فرد غریب
ضامن آهو و سلطان غریب الغربا
مشهدش کعبه ی آمال همه تا به ابد
خاکبوس حرمش ماه به هنگام مساء
اختر و ماه و خور و جمله تمام افل
انسان گرگ انسان! جمله معروف و بدبینانه توماس هابز فیلسوف انگلیسی  که انسان گرگ انسان است و از دید من با توجه به ادوار تاریخی و وضع موجود بشر پر بیراه نیست .بعلاوه توماس هابز در کتاب وضع بشر اضافه می کند انسانها طبعا دوستدار آزادی برای خود و سلطه بر غیر خود هستند یعنی همان خودی و غیر خودی معروف که رنج خیز و دام  بلاست.!و لذا پیامد ضروری و پیگیری امیال شخصی که از دید هابز طبیعی است  بوسیله نوع بشر همان شرایط جنگی محنت باری ست که زندگی را در وحشت
فقیه مدرسه دی مَست بود و فتوا داد
که مِی حرام، ولی بِه ز مالِ اوقاف است
حافظ
(منبع)
 

شرح و نکته‌ی دامنه:
مَست درین بیت اشاره است به تعلّق‌نداشتن به هواهای نفسانی. یعنی فقیه در اوج آزادگی و دانایی و وارستگی و نیز بی‌وابستگی، فتوای شرعی داد که بی‌شک شراب‌خواری (=یکی از نجاسات) حرام است و خورنده‌ی آن حکم خدا را بر زمین می‌زند؛ اما بدتر از شراب‌خواری این است کسی اموالی را که برای مردم و عموم و یا برای امر دین و امور غیرشخصی و با قصد خیریّه وقف
چو دست بر سرِ زلف‌اش زنم، به‌تاب رَوَد
ور آشتی طلبم، با سرِ عتاب رَوَد
چو ماهِ نو رهِ نظّارگانِ بی‌چاره،
زَنَد به گوشه‌یِ ابرو و، در نقاب رَوَد
شبِ شراب خراب‌ام کند به بیداری
وگر به روز شکایت کنم، به خواب رَوَد
طریقِ عشق پرآشوب-و-آفت است، ای دل
بیفتد، آن‌که در این راه با شتاب رَوَد
حباب را چو فتد بادِ نخوت اندر سر،
کلاه‌داری‌اش اندر سرِ شراب رَوَد
گداییِ درِ جانان به سلطنت مفروش
کسی زِ سایه‌یِ این در به آفتاب رَوَد
دلا، چو پیر شدی

نماز جماعت به امامت کنیز مست
ولید بن یزید در سال ۱۲۵ هجری قمری به خلافت رسید. او به شراب‌خواری شُهره بود و دستور داد در دارالخلافه حوضی از شراب برایش بسازند!شبی در حالی که مست بود، با کنیز خود هم‌بستر شد. هنگام سحر، صدای اذان صبح را شنید.  عمامه خود را بر سر کنیز نهاد و عبایش را به دوش او انداخت و دستور داد که کنیز، صورت خود را بپوشاند و به جای او به محراب نماز رفته و نماز جماعت بخواند. کنیز هم اطاعت امر کرد و با همان حالت مستی و جنابت به مسجد
مواد لازم سوپ قارچ:4 قاشق غذاخوری کره1 قاشق غذاخوری روغن2 عدد پیاز خمیر4 سیر میخک سیر خرد شده1 1/2 پوند (750 گرم) قارچ قهوه ای تازه خرد شده4 قاشق چای خوری آویشن خرد شده تقسیم شده است1/2 فنجان شراب مارسالا (هر نوع شراب خشک قرمز یا سفید)6 قاشق غذاخوری آرد همه منظوره4 فنجان آبگوشت یا سهام مرغ کم سدیم1-2 قاشق چایخوری نمک را مطابق با سلیقه تنظیم کنید1 / 2-1 قاشق چایخوری فلفل ترک خورده سیاه مطابق با سلیقه تنظیم می شود2 حبه بولیون گاو ، خرد شده1 فنجان خامه سنگین ی
متن ترانه آرمین آراد به نام عطر موی خیس

میزنه دلم باز به هوات بیرونزده نم بارون رو‌ تن تهرونعطر موی خیست وای شهر و پر کرده وبگو دلمو میخوای بگو باش راه میایمن مست شراب دست ساز نگاتممن دیوونه ی اون چشمای سربرانممن نفس ندارم تو هوام نباشیعمرا اگه بذارم از دل من جدا شیلابلای موهات دست منه شونهعشق تو جنونه دلم یه دیوونهرنگ ناز چشمات تیره و روشنچیکارنکردی تو با دل منمن مست شراب دست ساز نگاتممن دیوونه ی اون چشمای سربرانممن نفس ندارم تو هوام نباش
نگاه کن که غم درون دیده ام چگونه قطره قطره آب می شود چگونه سایه سیاه سرکشم اسیر دست آفتاب می شود نگاه کن تمام هستیم خراب می شود شراره ای مرا به کام می کشد مرا به اوج می برد مرا به دام میکشد نگاه کن تمام آسمان من پر از شهاب می شود تو آمدی ز دورها و دورها ز سرزمین عطر ها و نورها نشانده ای مرا کنون به زورقی ز عاجها ز ابرها بلورها مرا ببر امید دلنواز من ببر شهر شعر ها و شورها به راه پر ستاره ه می کشانی ام فراتر از ستاره می نشانی ام نگاه کن من از ستاره سو
به نظرم شاعر صاحبدل، این کلام نغز را خاص شبهای امتحان سروده: من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می‌رود!!
پ. ن: هم کلاسی جان همینجا خوابیده. هر یک ساعت از شدت استرس امتحان بیدار می‌شود می‌گوید: این چه زندگی سگیه ما داریم؟!
ولی من همین زندگی که اون بهش میگه سگی، خیلی دوست دارم. 
بسم الله الرحمن الرحیم
 
آیا میدانستید شاعری وجود دارد ایرانی و مربوط به چند قرن پیش که ما از آن غافل مانده ایم و اینکه این شاعر دیوان شعری دارد که از وی بجا مانده است ؟ بیایید اطلاعات مربوط به این شاعر را بررسی کنیم :
نام : آرش یا کیارش یا آرسام یا آریو [ معلوم نیست دقیقاً کدام نام ، نام واقعی وی بوده است ] .
تاریخ تولد : معلوم نیست و بنا بر معتبرترین حدس چون قدمت دیوان اشعارش بین سال 20 الی 500 شمسی است بنابراین سال تولد وی نیز و البته زندگی اش بین ه
بسم الله الرحمن الرحیم
 
آیا میدانستید شاعری وجود دارد ایرانی و مربوط به چند قرن پیش که ما از آن غافل مانده ایم و اینکه این شاعر دیوان شعری دارد که از وی بجا مانده است ؟ بیایید اطلاعات مربوط به این شاعر را بررسی کنیم :
نام : آرش یا کیارش یا آرسام یا آریو [ معلوم نیست دقیقاً کدام نام ، نام واقعی وی بوده است ] .
تاریخ تولد : معلوم نیست و بنا بر معتبرترین حدس چون قدمت دیوان اشعارش بین سال 20 الی 500 شمسی است بنابراین سال تولد وی نیز و البته زندگی اش بین ه
امیرالمؤمنین علی(علیه السلام):هرکس ما اهلبیت رادوست داردبایدچون ماعمل کندوجامه پارسایی برتن کند.
پیامبر(صلی الله علیه وآله):نخستین موجودی که خدای عزوجل بیافرید, ارواح مابودو آنگاه آنهارابه توحید وتمجیدخودگویا کردسپس فرشتگان راخلق فرمود.
پیامبر(صلی الله علیه وآله):شراب وایمان هرگز در درون یا دل کسی باهم جمع نمیشود.
پیامبر(صلی الله علیه وآله):شراب خوار به گوگرد می ماند.به او نزدیک نشویدکه شمارا بدبو میکند هم چنانکه گوگرد بدبو میکند.
ام
انگور فلّه ایم ، با گلّه ی انگوران، در خمره مخموری در گوشه ی مهجوری ! قراره که روزی “گنداب شوم گنداب”بیا و بَردارم در کوزه بیاندازم! در یوزه بیاندازم سرخ ترین خونِ ، جان را بِچِش از خونم و بعد اگر خوش بود، اگر که شاد شدی ! مرا به نام خودت!“شراب کن شراب”دفتر کهنه ای ام ! ورق نمی خوردمقسم به جان کسی که دوستش داری ورق بزن مرا ! صحیح قرات کن و بعد مرا به معجزه ات !“کتاب کن کتاب”نه فحش بلد بودم ، نه فحش میگویم فحش که میخوردم ، سکوت میکردم!اصلا بیا هر
مجنون را میگفتند: که از لیلی خوبترانند! بر تو بیاریم؟
او میگفت که آخر من لیلی را بصورت دوست نمیدارم
و لیلی صورت نیست
لیلی بدست من همچون جامیست
من ازآن جام شراب مینوشم
پس من عاشق شرابم که ازو مینوشم
و شما را نظر بر قدح است
از شراب آگاه نیستید.
 
فیه ما فیه
مولانا
 
پی نوشت:
راستش خیلی حس نوشتن نیست
از دیگران به اشتراک میگذارم
شما هم بپذیرید.
تقویم شیعه
نوزدهم رجب
مرگ معتمد عباسی لعنت الله علیه
در این روز در سال ۲۷۹ هجری قمری المعتمد علی الله احمد بن متوکل ملقب به معتمد به جهنم واصل شد. علت مرگ او این بود که در کنار نهری در حال عیش و نوش بود و در اثر نوشیدن زیاد شراب یا زهری که توسط پسر برادرش در شراب او ریخته بودند، شکمش ترکید. به قول دیگر او در هجدهم رجب به درک واصل شد.
معتمد در ۲۳ سال غصب خلافتش لذت و ملاهی را اختیار کرده بود و امورات مملکت به دست برادرش احمد موفق بود. بعد از او پسرش
در این سحر که سحرهای دیگری دارد
دل من از تو خبرهای دیگری دارد
من آدمم ولی این قلب عاشق از شوقت
فرشته ای ست که پرهای دیگری دارد
به نام مرگ، گلی آمده مرا ببرد
دلم هوای سفرهای دیگری دارد
همیشه بارِ دعا، میوه ی اجابت نیست
دل شکسته هنرهای دیگری دارد
و آخرین قدم عاشقی رسیدن نیست
که گاه عشق، اگرهای دیگری دارد
هزار مرتبه عاشق شدی ندانستی
که عشق خون جگرهای دیگری دارد
تو کوله بار، سبک کن که پشت مه گویند
پل از تو درّه خطرهای دیگری دارد
تو خواب رفته ای و ج
یه اسلامی شد اسلام که وقتی سیدالشهدا رو کشتن،مسلمونا نمازخون ها ریش دارهای مدینه نگفتن یزید عجب پسته کثیفه فاسده که اومده پسر پیمبر رو کشته،گفتن شنیدیم یزید شراب میخوره و زنا میکنه یعنی یه اسلامی که خط مقدمش خط قرمزش زنا و شراب و اینا است نه ظلم نه قتل، اونم قتل سید شباب اهل جنت
سخنرانی های محرم امسال حاج آقا کاشانی نکته های خیلی مهمی داره اگه میتونید پیگیرش باشید
(تقابل اسلام علوی و اسلام اموی)
http://www.hkashani.com/?cat=5169پ.ن:
پیاز داغ سرخ کردن واسه آ
 
می گویند:
روزی مولانا ،شمس تبریزی را به خانه اش دعوت کرد.
شمس به خانه ی جلال الدین رومی رفت و پس از این که وسائل پذیرایی میزبانش را مشاهده کرد از او پرسید:آیا برای من شراب فراهم نموده ای؟
مولانا حیرت زده پرسید:مگر تو شراب خوارهستی؟!
شمس پاسخ داد:بلی.
مولانا:ولی من از این موضوع اطلاع نداشتم!!
ـ حال که فهمیدی برای من شراب مهیا کن.
...ـ در این موقع شب ،شراب از کجا گیر بیاورم؟!
ـ به یکی از خدمتکارانت بگو برود و تهیه کند.
- با این کار آبرو و حیثیتم بین خد
1. آنکه از باده محبّت پروردگار سرمست نشده و در هوشیارى بسرمى‏برد، هیچ خوشى و عیشى در این دنیا ندارد. و آنکه از شراب عشق ننوشیده و در سنگینى مستى، حجاب أنانیّت را کنار نزده و جان نباخته‏است، رأى صواب و دوراندیشى را ازدست داده‏است.2. کسى که عمر او تباه شد و از حضرت محبوب هیچ نصیب و بهره‏اى ندارد، باید بر حال زار خود سخت بگرید!و لذا در مورد کسى که عشق و محبّت حضرت حقّ در دل او موج مى‏زند و آن عشق و شور او را به سوى خدایش هدایت میکند، مى‏فرمودند: ز
بسم الله الرحمن الرحیم
یافارس الحجاز ادرکنی
در اسلام عمری است که امیر المومنین سقیفه،یزید، سر فرزند پیامبر رحمت را درون طشت شراب می گذارد و با چوب خیزران بر ...ضربه میزند،
در اسلام عمری است که خلیفه سقیفه ،یزید،شراب مینوشدوبا محارم زنا میکند.
و اهل بیت پیامبر را اسیر میگیرند.
یزید فرزند خلف دایی مسلمانان سقیفه معاویه تربیت یافته سقیفه است
معاویه حاکمی است که از طرف عمر اختیار تمام داشت
و عمر چشم بر روی تمام اشرافیت معاویه و ربا و...بست
در چشم
.باسمه تعالی
احکام اسلامی
قصاص
غزل۶
تلافی کردن ِ عین عمل، حکم ِ قصاص است
اگرچه عفو و بخشش، بهتر از کین و تقاص است
اگر فرهنگ ِ بخشش در جهان یابد تسرّی
مصفا می شود دنیا، جمالش بی خصاص است
سروده شده توسط
علی رجالی و حسن میرزایی
باز هم خوانده به خود دلبرجانانه مرا
برده است نیمه شعبان در میخانه مرا
آن جفا کار فسون با لبک نسترنش
داده است جرعه شراب ازمی وپیمانه مرا
با خط دور لبش با صنم جان و تنش
داده است مستی جان از تب جانانه مرا
کرده است زلف رها بر سر و بر شانه خود
می کند مست و خمار دلبر افسانه مرا
سیدم گشته به دنبال دل سوخته اش
که لب چون شکرش کرده چو دیوانه مرا
با تمام تظاهر به عاقل بودن، باز هوای چرند سُرایی به سَرم زده! اونهایی که با نوع و شیوهٔ چرندیاتم آشنایی دارن احتمالن تووی دلشون میگن: این بازم خُل شد! و میروند که رفته باشند، که مثلن بگذارند یکه و تنها، آزاد و رها، جدا از هر ریسمان، در آسمانِ پرستارهٔ موهوماتِ توخالی، پرواز کنان خوش باشم.
مسیح کیست وچیست!!
 
بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- دریک کانال مسیحی که من درلحاظ اخر ان رسیدم-بحث های جالبی یک جوان ایرانی که معلوم میشود که مسیحی شده است بایک ایرانی دیگر که به سئوالات ایشانپاسخ میداد وسئوال اینبوده است- حضرت مسیح علیه السلام- کیست وچیست- ایشان فرمودند جنگ شدیدی بین اسقفهابوده است بخصوص بین اسقف های روم وقسطنطنیه واسقف ها اهم درتضاد بودند ونزاع سختی بین انها بوده است - اصل نزاع براین است هم مسیح خدا است وهم انسان
هر روز سنگ  ، هر روز گلوله                                               
هر روز سنگ
هر روز گلوله 
هر روز آسمانی 
که بر زمین نمی گرید
هر روز زندگی 
هر روز نوشیدن شراب زندگی 
تو زندگی را در چه پیمانه ای می نوشی؟
پیمانه ی تو 
لیلای توست 
ای مجنون زندگی.
سروده های تربتی همه نوع محتوا رو شامل میشن ولی من میخوام اینجا به در مورد محتوای اخلاقی اونا براتون میگم 
بزرگان وعارفان و مشایخ تربت جام مفاهیم بلند اخلاقی خودشون یا اداب نیکوی اجتماعی رو تویه شعر سرایی بیان میکردن؛ مثلا سفارش به دینداری :
(( برادر رسم دینی را به جا کن         نماز و روزه وذکر خدا کن 
   اگر مایی که جنت را ببینی           به ناموسای مردم کم نگاه کن ))
یا مثلا  سفارش به توکل خالصانه :
(( نمک با دانه فلفل مزن یار            سخن در پیش
موضوع مقاله: شراب خواری، مسئله ای که بی خردی آتئیست ها را اثبات می کند! 
1 مقدمه:لابد شما هم دیده اید آتئیستها در فضای مجازی ادعا می کنند خردگرا هستند. آزمودن این ادعا بسیار ساده است. باید دید آنجایی که خردگرایی با لذت گرایی در تضاد قرار می گیرد کدام یک اصالت می یابد؟ لذت گرایی یا خرد گرایی؟!2  مضرات شراب خواری:خوردن شراب نه تنها برای رشد مغز بسیار خطرناک است بلکه عملکرد مغز در نسل‌های آینده را نیز تحت تاثیر قرار میدهد آنها را در معرض اختلالات
بیا و بگذار که این آخرین سروده‌ای باشد که برای نبودنت می‌سرایم.. ببین که چه مهلکانه به سوی تو باز آماده‌ام... آمده‌ام.. سرد است هوایِ تنم.. هوایِ سرم.. رخداد تازه‌ای نبود.. آبستنِ رنج‌های توامان.. 
 زنی تنها که این‌چنین به تکاپو درنوردیده راهِ نیامده‌اش را. اش را.. شرا.. را.. ببین .. رفته راهِ بی‌انتها می‌خزد و نمی‌یابد.. می‌گریزد از نابسامانی.. خالی از هوایم راه می‌روم.. نمی‌یابمت و تو برهم به رویِ من آرام... بنشسته‌ای..  خاموش.. سخت.. می‌بینی
حکمت چند ضرب المثل قدیمی:درزمان قدیم که یخچال نبود، خنک‌ترین آب قنات در تهران، قناتى بود که بعدها زندان قصر در آن  ساخته و بنا شد. بعد از آن، هرکس به زندان می‌افتاد، می‌گفتند رفته آب خنک بخوره.و این اصطلاح بعدها شامل همه زندانی‌هایی شد که به زندان می‌افتاد
⬜️ قدیما که تهرانیها با ماشین دودی میرفتن زیارت شاه عبدالعظیمپول رفت و برگشت ماشین رو باید اول میدادبرای همین اهالی شهر ری که مطمئن بودن اینا چون پول بلیط رو قبلا دادن حتما برمیگردن خ
دو شب پیش به یکی از دوستام پیام دادم و خواستم یکمی حرف بزنیم بهم گفت حوصله تایپ ندارم و اگر میتونم بهش زنگ بزنم.من نمیتونستم زنگ بزنم.ینی هیچوقت نمیتونم.حرف زدن برام سخته وقتی کسی پیشمه.معذبم و اذیتم.در نهایت ازش خداحافظی کردم و اون شب هم گدشت.انگار دایره ارتباطام به اجبار هر روز داره کمتر میشه.هیچ دوستی اینجا ندارم و همه دوستیام به چت کردن محدود شده که از یه جایی به بعد برای خودمم خسته کننده میشهخودم هم تاحدی گریزان شدم از رودرو شدن با آدما.ا
شاهنامه فردوسی
ابوالقاسم فردوسی طوسی (زادهٔ ۳۲۹ هجری قمری – درگذشتهٔ ۴۱۶ هجری قمری، در طوس خراسان)، شاعر حماسه‌سرای ایرانی و سرایندهٔ شاهنامه، حماسهٔ ملی ایران، است. برخی فردوسی را بزرگ‌ترین سرایندهٔ پارسی‌گو دانسته‌اند که از شهرت جهانی برخوردار است. فردوسی را حکیم سخن و حکیم طوس گویند.پژوهشگران سرودن شاهنامه را برپایهٔ شاهنامهٔ ابومنصوری از زمان سی سالگی فردوسی می‌دانند. تنها سروده‌ای که روشن شده از اوست، خود شاهنامه است. شاهنامه
بسم رب الرفیق
همیشه بعدِ پشیمونی از قضاوت‌ در نگاه اول، به این فکر می‌کنم که چقدر پر شده‌م از آگاهی‌های بی‌فایده! چیزهایی که می‌دونم درست‌اند ولی بهشون عمل نمی‌کنم.
من فهمیدم که از ظاهر آدما نمی‌شه قضاوت کرد، من شنیدم که انّ اکرمکم عندالله اتقاکم! به من گفتن که اگر دیدی شخصی شب گناهی ازش سر زد، صبح با این چشم که گناه‌کاره نگاهش نکن؛ چه بسا توبه کرده باشه و... ولی انگار یه "من" ِ خودبرتربینِ توخالی همیشه به من چسبیده! و حتی جاهایی که حواسم
همان لحظاتی که آدم فکر میکند یکی از بنده های خوب خداست، ندانسته دارد سقوط می کند. نمی دانم چه حکایتی ست. نمی دانم چرا‌. فقط می دانم هر بار که ظنم به خودم خوب شد، بعد از یک بازه ی زمانی تبدیل به آدم افتضاحی شدم. مثل حالا. 
 
 
 
 
منی که لفظ شراب از کتاب می شستم
زمانه کاتب دکان می فروشم کرد ...
  بدترین صفت اخلاقی یک انسان چیست؟
 
 
 
در جامعه قرآنی، باید صداقت حاکم باشد؛ بدترین صفت اخلاقی و ریشه بسیاری از گناهان، دروغ است؛ خداوند فرموده است که دروغگویان مومن نیستند.در یادداشت «نظافت و نظم؛ از اصول اخلاقی در جامعه قرآنی»، اصل «نظافت و نظم» بیان شد و در یادداشتی، حجت‌الاسلام سید محمدحسین راجی، استاد کفایه حوزه، مدرس دانشگاه و رئیس بنیاد صحیفه سجادیه در خراسان رضوی به «صداقت» به عنوان یکی از اصول اخلاقی در جامعه قرآنی، پرداخته م
وقتی معرفی مولانا حرام می شود.                                                
 
چند سال پیش در یکی از مراکز آموزشی ، در کلاس فارسی عمومی ، بحث مولانا و مثنوی مطرح شد.
سوال کردم:
چند نفر مثنوی را مطالعه و با مولوی آشنایی دارند؟
آشنایی در حد کلاس های دبیرستانی بود.
دوباره سوال کردم ، چند نفر کتاب مثنوی را دیده اند؟
فقط یک نفر پاسخ داد : در کتابخانه این کتاب را دیده است ؛ اما مطالعه نکرده است.
بحث به شمس تبریزی کشیده شد  و دوباره سوال کردم: کسی با شمس تبریز
یسئَلُونَک عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَیسِرِ قُلْ فِیهِمَا إِثْمٌ کبِیرٌ وَ مَنَفِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُمَا أَکبرُ مِن نَّفْعِهِمَا وَ یسئَلُونَک مَا ذَا ینفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ کَذَلِک یبَینُ اللَّهُ لَکُمُ الاَیتِ لَعَلَّکمْ تَتَفَکَّرُونَ‏.(۱)درباره شراب و قمار، از تو می‏پرسند، بگو: «در آن دو، گناهی بزرگ، و سودهایی برای مردم است، و[لی‏] گناهشان از سودشان بزرگتر است. »۱

از جمله گناهان کبیره از نظر دین اسلام خوردن مشروبات الکلی است.
اغلب اهل جهنم جهنمی زبان هستند. گناهان زبانی بسیار است مثل آبرو بردن! فکر نکنید همه شراب می خورند و دزدی می کنند ، یک مشت مومن مقدس ظاهری را می آورند جهنم که اینها در صفوف نماز جماعت یا هیئت می نشستند و آبروی دیگران را بردند.
کتاب «تفریحات ایرانیان» رودی مته، مورخ و محقق هلندی، شاهکاری است برای
کسانی که می‌خواهند تاریخ اجتماعی بخوانند و از این بُعد کتاب جذابی است.این کتاب در خصوص تاریخ مصرف مسکرات و مخدرات در ایران از دوره صفویه و قاجاریه مستنداتی به دست می دهد؛به عنوان مثال ،شراب در ایران از صدر اسلام ممنوع بوده است اما ما خرده‌ فرهنگ‌هایی داریم که پدیده جالبی است که نام آن را نهان‌‌نوشی می شود گذاشت.مته در جاهایی از کتاب به چگونگی برخورد با شراب چنین اشار
آب زنید راه را هین که نگار می‌رسد
مژده دهید باغ را بوی بهار می‌رسد
 
راه دهید یار را آن مه ده چهار را
کز رخ نوربخش او نور نثار می‌رسد
 
چاک شدست آسمان غلغله ایست در جهان
عنبر و مشک می‌دمد سنجق یار می‌رسد
 
رونق باغ می‌رسد چشم و چراغ می‌رسد
غم به کناره می‌رود مه به کنار می‌رسد
 
تیر روانه می‌رود سوی نشانه می‌رود
ما چه نشسته‌ایم پس شه ز شکار می‌رسد
 
باغ سلام می‌کند سرو قیام می‌کند
سبزه پیاده می‌رود غنچه سوار می‌رسد
 
خلوتیان آسمان تا چه
 
 
باسمه تعالیگفتگووصف استادجمکران خانه ی زیبای همه منتظرانمیثمی کرد دعا بهر خود و هم دگرانیاد استاد نمودست و کند شکر خداچون رجالی بود استاد همه استاداناو نه تنها به ریاضی است که ماهر باشدمرد تقواست و اخلاق، بود از خوبانهر چه را داشت رجالی، بنماید عرضهآسمانی است سخی و بود او پر بارانگر چه بسیار توان صرف کند در تعلیممهربان است به حال همه ی همکارانافتخاریست که شاگردی او را بکنیمچون پناهی است برای همه ی ره پویانشعرهایش چو مقالات پر است از م
​​​​​ف-ح ام گم شده، کنار دریا با سیگاری نیمه سوخته و یک گیلاس شراب منتظرم که بیاید و دست در پشتم بگذارد و با آهی بنشیند و بگوید سلام، بلاخره اومدم و لبخند بزند. منم نگاهش بکنم و با یه لبخند بگم سلام و به نوشیدن ادامه بدهم و این لحظات در این نقطه تا هزاران سال متوقف شود. 
عقل اگر می‌خواهد از درهای منطق بگذرد
باید از خیر تماشای حقایق بگذرد
آنچه آن را علم می‌دانند، اهل معرفت
مثل نوری باید از دل‌های عاشق بگذرد
طفل می‌گرید مگر می‌داند این دنیا کجاست؟
عمر چون با های‌های آمد به هق‌هق بگذرد
هر بهاری باغبان راضی به تابستان شود
باید از خون دل صدها شقایق بگذرد
صبر بر دور جدایی نیست ممکن بی‌شراب
همتی کن ساقیا! تا مثل سابق بگذرد
از گناه مست اگر زاهد به کفر آمد چه غم
از خطای اهل دل باشد که خالق بگذرد
فاضل نظری
ای خوب تر از خوب تر از خوب تر از خوب 
از روز ازل یاد تو در سینه محجوب
ای زلف تو گره خورده به پیچ و خم بسیار 
ای روی تو برخاسته با ماه به پیکار 
ای باده مستانه تقدیر الهی 
ای آمده در کار تو تدبیر الهی 
ای برده شراب لب تو هوش ز هشیار 
ای داده به یک اشاره تو خواب به بیدار 
ای آنکه نگفته غم دل لیک بدانی 
از خانه دل هرچه غم است نیک برانی 
ای حضرت جان حضرت جان حضرت جانی 
ای پادشه دین و جهان دلبر آنی! 
اندوه من از دوری تو باز فزون شد 
وقت است طبیب دل من خود
نت و تصنیف "به سوی تو" را چند روز پیش دختر عمه ی استاد عیسی برایم ارسال کرد. امشب که غمی روی دلم سنگینی میکرد به سراغ مهراز رفتم و نواختم و نواختم و آرام شدم. قطعه، جان که گرفت به اشتراک‌ میگذارم‌. 
+ به سوی تو ترانه ای است به آهنگسازی مجید وفادار و سروده ی عبدالله فاطمه(الفت)
شراب. خاطره. یادآوری. اندوهی منتشر در فضای لایتناهی. سیگار. مرزِ باریکِ حالِ خوب و حالِ بد. صدای مرضیه. من به این انباشتگی و فشار حافظه و خاطره عادت دارم. کلماتِ سلین. مرگ قسطی؛ "دوباره تنها شدیم، چه‌قدر همه چیز کند و سنگین و غمناک است". عرق. که زمستان جز زخم، برف هم دارد. راه رفتن بر روی آن مرزِ باریک. آسمانِ سیاه و زمینِ سفید. معلق بودن در آن فضای لایتناهی...
این که می‌گویم اشعار حافظ و غزل‌های سعدی را لایق عشق به آدم‌ها نمی‌دانم به این دلیل است که عاشق‌ترین فرد در وقت خودش، حسابی توی کاسه‌ی شما خواهد‌گذاشت؛ فقط کافی است موقعیت یا شخص بهتری پیدا کند. به نظرم این غزل‌های حافظ و سعدی اگر برای عشق زمینی هم باشند، که به نظرم هم هست، خیلی جدی نیستند! وحی منزل نیست. حالی آمده و غزلی گفته‌اند. دیگر این که این عزیزان یک عشق و دو عشق نداشته‌اند. برای افراد مختلف غزل سروده‌اند و همین هم باز حکا
35 با سبک های مختلف آزمایش کنید و آموزش طراحی لوگو را دنبال کنید .40-خلاق-آرم-طرح-به-الهام بخش-شما-تجارت-زنان-انجمنطراحی شده توسط Dragisa Trojancevic
بازی کردن با سبک و سیاق می تواند گزینه های گوناگونی را ایجاد کند که حتی ممکن است در نظر نگرفته باشید. بعنوان مثال ، علاوه بر پیاده سازی یک تصویر در یک تصویر ، انجمن زنان تجارت از یک سبک بسیار لبه دار و کاملاً سیاه و سفید استفاده می کند. با استفاده از سبک های مختلف ، آرم خود را ایجاد کنید و ببینید کدام یک برای
     
بعد از طهارت خیال، طهارت عقل هست. طهارت عقل دردو زمینه هست: یکی زمینه نظری یکی زمینه عملی. زمینه نظری یعنی اینکه عقل انسان بتواند در استدلالات عقلی خودش درست عمل کند، درست نتیجه بگیرد. البته این بیشتر در زمینه ی فلاسفه مطرح می شود، منطقیون مطرح می شود که اینها در استدلالات خودشان بتوانند درست استدلال کنند،  نتیجه درستی بگیرند از استدلالات خودشان، از برهان هایی که می آورند نتیجه درستی بگیرند. در زمینه عملی هم عقل انسان بتواند حُسن و قب
من که شک کرده ام به چشمانمکه چگونه تو را نمی بینددخترت به بوسه محتاج استبوسه ای از لبت نمی چیندال س لا م عل یک یا م ظ ل وممن زبانم به لکنت افتادهگوشواره به روی گوشم نیستزجر ملعون به دخترش دادهروی ناقه نشسته بودم که دشمنت رسید و هی هل دادمن کجا شکل پیرزن هستمتازه دندان شیری ام افتادسر بازار دیدنی بودیمجشن و هلهله ها به پا کردندبین کوچه پس کوچه ها مردمخارجی مرا صدا کردندبه کسی من نگفته ام جز توماجرای سکینه را بابادلقکی میان بزم شراب ...عمه جان م
ماکارونی پاستو را با مرغ مارسالا میل کنید
مواد لازم ماکارونی پاستو با مرغ مارسالا:4 فنجان ماکارونی پن پنیر2 قاشق غذاخوری روغن زیتون ، تقسیم شده است2 پوند سینه مرغ بدون پوست ، بدون برش به نوارهای نازک تقسیم شده است3 میخک سیر ، چرخ کرده2 قاشق چایخوری پوست لیمو رنده شده1 فنجان شراب مارسالا2 قاشق غذاخوری آب لیمو1 فنجان پنیر پارمزان رنده شده1 لیوان 2٪ شیر1 مخلوط سس پستو خامه ای پاکت1 قاشق غذاخوری ریحان خرد شده1 قاشق غذاخوری جعفری تازه خرد شده
طرز تهی
خیلی انسان باید مواظب باشد یکوقت شیطان ما را به این جهت توجه ندهد که من در عمرم گناهی نکرده ام، چنانکه دیروز یک بنده خدایی آمده بود منزل، صحبت می کرد می گفت کارهایم گره خورده و کاسبی ام. زمین دارم نمی توانم بفروشم، کاسبی ام همینجور تخته شده و مانده ام.
گفتم شما در خودت یک توجهی کن، ببین چطوری است؟
می گفت آقا من هرچه در خودم نگاه می کنم، گناهی نمی کنم؛ معصیتی نمی کنم؛ اما نمی دانم چرا گره خورده ام؟
یعنی واقعاً ما اینگونه هستیم. چرا انسان اینگونه
 
 
 
 .مرتب گوششون میکنم :جمعه، آینه، کودکانه، مردتنها  و آوار، آوار، آوار! صدبار فکرکنم گوشش کردم.عجیبه  شعرش! انگار شهیار قنبری شرایط منو داشته وقتی برای این کار شعرشو سروده! داره فرهاد از زبون من حرف میزنه: توهم با من نبودی!
حالم خوش نیست. به هر دری میزنم بیفایده ست. انگاری منو جادو کردند. بسراغ هرکسی که میروم مرا پس میزند .بلافاصله عین کسیکه اعصابش خرد بشه وبره سراغ سیگار،منهم سراغ موسیقی میرم. 
✨✨مرده شور ترکیبت را ببرند ✨
مردی به نزد قاضی آمد، گفت: ای راهنمای مسلمانان! اگر خرما خورم، دین مرا زیان دارد؟ گفت: نه. گفت اگر قدری سیاه دانه با آن خورم چه؟ گفت: عیبی نباشد. گفت: اگر آب خورم چه شود؟ گفت: بر تو گوارا! آن مرد گفت: خب شراب خرما از همین سه است. آن را چرا حرام گویی؟ 
قاضی گفت: ای مرد، اگر قدری خاک بر تو اندازم، تو را ناراحتی پیش آید؟ گفت: نه. گفت: اگر مشتی آب بر تو ریزم، چه؟ گفت هیچ نشود. گفت: اگر این آب و خاک را با هم بیامیزم و از آن خشت
حمایت دختران مصطفی رحماندوست از پدر
بعد از جنجالهایی که برای مصطفی رحماندوست سر یک شعر درست شده است، دخترانش متنی در صفحه اینستاگرام خود منتشر کردند:
پدر مهربانم، این روزها، با جمله های رکیک و تعبیرهای خشن، نسبتِ زن ستیزی و تبعیضِ جنسیتی را به تویی می دهند که سی و پنج سال پیش، روزها و ساعات کاری ات را طوری تقسیم کردی که در خانه، ما سه دختر کوچکت را نگهداری کنی که همسرت مجبور به ترک شغلی که دوستش داشت نشود .
 می گفتی که هربار خدا دختری به تو دا
باسمه تعالیخاندان پیامبر اسلامعبداللهغزل۲کرد جد مصطفی ، عهد و قراری با خداگر دهی ما را پسر، از ده کنم یک را فدامی کنم قربانی یزدان، تنی از ده نفرگر شوم من صاحب اولاد ، ای ما را شفانذر جد مصطفی گردد محقق سوی حقصاحب فرزند می گردد،به اذن حق ورامی زند قرعه کدامین دلبرش گردد هلاکمی شود قرعه به نام باب و جان مصطفیباب احمد می شود نامش برون نه مرتبهبار آخر قرعه بر اشتر فتد در ماجراچون که عبدالله باشد، صاحب عز و مقاممی شود صد اشتری قربانی و جانش رهاس
عید است و غــدیرش ، علی والا است ، علیدل تشنه عـــــدل است و او دریاست ، علیجشن است و مبارک ، علی گشته است ، ولیدنیا همـــه را شادی که مـــــولا است ، علی 
***********
پیام نور به لب های پیک وحی خداستبخوان سرود ولایت، که عید اهل ولاست‏بیا شراب طهور از خم غدیر بزن،خدا گواهست که ساقی این شراب خداست!عید غدیر مبارک
***********
آغاز علی بود و علی حُسن ختاماو اول و آخر است به دین اسلامدر عید غدیرخم فرستد صلواتهر کس که و را علی ولی گشت و امام
 
***********
بر عید غدی
یارب ز شراب عشق سر مستم گن     در عشق خودت نیست کن و هستم کن 
از هرچه ز عشق خود تهیدستم کن      یکباره به بند عشق پا بستم کن
ای واقف اسرار صمیرهمه کس         در حالت عجزد ستگیر همه کس 
ازهرگنهم توبه ده و  عدرپزیز همه کس    ان کس که ببند گی قرارشباشد
بانیک و بد خلق چه کارشباشد        گر بنده اختیار در بانی کن
ان خوجه بود که اختیارش باشد         با داده حق گر تو راصی باشی
از همچو ویی کی متقاصی باشی     راصی شو خوشباش که یکهفته دور
مستقبلی اید که تو ما
این ترانه بسیار زیبا با موضوع دفاع مقدس سروده شده و در دوران خود با استقبال بسیاری از سوی مردم مواجه شد.
 
 
جماعت یه دنیا فرقهبین دیدن و شنیدنبرید از اونا بپرسیدکه شنیده‎ ها رو دیدنراز سنگرای عشقُباید از ستاره پرسیدالتهاب تشنه‎ها روکی میدونه غیر خورشید؟
ادامه مطلب
هوا هوای بهار است و باده باده ی ناب
به خنده خنده بنوشیم جرعه جرعه شراب
در این پیاله ندانم چه ریختی، پیداست
که خوش به جان هم افتاده اند آتش و آب
فرشته روی من، ای آفتاب صبح بهار
مرا به جامی از این آب آتشین دریاب
به جام هستی ما، ای شراب عشق بجوش
به بزم ساده ما، ای چراغ ماه بتاب
گل امید من امشب شکفته در بر من
بیا و یک نفس ای چشم سرنوشت بخواب
مگر نه خاک ره این خرابه باید شد
بیا که کام بگیریم ازین جهان خراب
بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک
شاخه های شسته، بار
ز شراب لعل نوشین من رند بی نوا را
مددی که چشم مستت به خمار کشت ما را
ز وجود خود ملولم قدحی بیار ساقی
برهان مرا زمانی ز خودی خود خدا را
بخدا که خون رز را به دو عالم ار فروشیم
بخریم هر دو عالم بدهیم خون بهارا
پسرا ز ره ببردی به نوای نی دل من
به سرت که بار دیگر بسرا همین نوا را
من از آن نیم که چون نی اگرم زنی بنالم
که نوازشی است هر دم زدن تو بینوا را
دل من به یارب آمد ز شکنج بند زلفت
مشکن که در دل شب اثری بود دعا را
طرف عذار گلگون ز نقاب زلف مشکین
بنمای ت
بهارنام دیگر توست!زنی که دامن بلندی دارد از هزاران بوسه ی بهاریو دستانش از جنس درختان سپید توت!چگونه به عشق من می خندی؟تو عاشق نبودی که ببینی چگونهمیان یاس های زردبه سخره می گیرد قلبم را آنکه تمام عمرشتا پایان عمرم،در خیالم می خرامد و می خرامد!
چه معشوقه بی پروایی!آنکه ورد سخنش بارانو نقاشی هایش هم‌آغوشی باغ است و جوی‌های پر از شراب انگوراو،بهارک معشوقه من است!زنی که یکشب بهاری قرار بودنرم نرمک برساند مرا به سحر سپید برکه ها!
به جستجویش،
ه
آقا زن عمو و دخترعموهام  عرق یا شراب زده بودن بر بدن بعد دو شب عروسی که بودن خبر رسیده که هم کلی رقصیدن خستگی ناپذیر هااا هم کلی کار کردن(اگه از من بپرسین تنها اتفاق نادر و تعجب آوری که در این قرن افتاده چیه ؟حتما به کار کردن اینا اشاره می کنم.)و من از همین تریبون خوردن این مشروبات که در چند پست قبلم گفتم که دست ساز پسر خانواده است برای جمیع این خانواده جایز می دانم و حلالشون و نوش جونشون هرچقدر خوردن!تازه یه شب از این دو شب که منم رفته بودم اصلا
وقتی بزرگ‌تر می‌شدم حس خوبی داشتم. اینکه هی روی صورتم موهای کم‌پشت و نرمی شروع می‌کردند به رشد کردن و نشان می‌دادند قاطیِ آدم‌بزرگ‌ها شده‌ام، حسِ شکست‌های بچگانه‌ی دبیرستان از ذهنم پاک می‌شد. نمی‌دانستم این «آینده» که باید می‌آمد و در نتیجه‌اش من را بزرگ می‌کرد، قرار است چطور باشد. خبر نداشتم در ازایِ پیوستن به آدم‌بزرگ‌ها باید چه چیزهایی از دست می‌دادم و چه چیزهایی به دست می‌آوردم. راستش، آن موقع‌ها اصلن برایم مهم نبود این چی

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

معرفی ربات تریدر